سکوتی به وسعت دلتنگی...
ღ♣ஜ♫●•▪Lovely●•▪♫ஜ♣ღ
نظرات شما عزیزان:
رهگذری آرام از کنارم می گذرد و بدون احساسی می گوید : صبح بخیر...
صدایش در صدای باد گم می شود و به گوش قلبم نمی رسد...
زمان می گذرد و در انتهای راه می فهمی چقدر حرف نگفته در دل باقی ماند..
حرفهایی که می توانست راهی به سوی عشق باشد.
حرفهای ناتمامی که در کوچه های بن بست زندگی اسیرند...
ناگهان لحظه غربت می رسد و تو در میابی که چقدر زود ، دیر شده...
اگـر امـشب هم از حوالی دلم گذشتـی،
آهسته رد شو
غم را با هزار بدبختی خوابانده ام...
اگـر امـشب هم از حوالی دلم گذشتـی،
آهسته رد شو
غم را با هزار بدبختی خوابانده ام...
Power By:
LoxBlog.Com |